جدول جو
جدول جو

معنی سودا داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

سودا داشتن
(یَ / یِ کَ / کِ دَ)
اندیشه و خیال کسی یاچیزی را داشتن. خواستار و خواهان بودن:
هرکه سودای تو دارد چه غم از سود و زیانش
نگران تو چه اندیشه ز بیم دگرانش.
سعدی.
جانم از پختن سودای وصال تو بسوخت
تو من خام طمع بین که چه سودا دارم.
سعدی.
طالب وصل تو چون مفلس و اندیشۀ گنج
حاصل آن است که سودای محالی دارد.
سعدی.
، ارتباط و سروکار و معامله داشتن:
نه کنون ربط به آن زلف چلیپا دارم
من به این سلسله عمری است که سودا دارم.
مخلص کاشی (از آنندراج).
، راست آمدن سودا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روا داشتن
تصویر روا داشتن
جایز دانستن، حلال داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سواد داشتن
تصویر سواد داشتن
باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(هََ رَبَ)
آشکارا داشتن. هویدا و نمایان داشتن:
در آبی که پیدا ندارد کنار
غرور شناور نیاید بکار.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ کَ دَ)
ملکۀ خواندن و نوشتن داشتن و با علم بودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جایز دانستن اجازه دادن، حلال کردن مباح کردن، لایق شمردن سزاوار دانستن، جاری کردن روان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواد داشتن
تصویر سواد داشتن
فرهیختگی گلاه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود داشتن
تصویر سود داشتن
فایده داشتن منفعت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدا داشتن
تصویر جدا داشتن
منفرد ساختن، دور داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
هویدا داشتن آشکار داشتن: در آبی که پیدا ندارد کنار غرور شناور نیاید بکار. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روا داشتن
تصویر روا داشتن
مجاز شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
اقامت داشتن، سکونت داشتن، ماوا داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سودمندبودن، مفید بودن
متضاد: مضر بودن، پربهره بودن، سودآور بودن، استفاده کردن، سود بردن
متضاد: زیان کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
حرقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
Tingle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
picoter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
karıncalanmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
سنسناہٹ ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
শিরশির অনুভূতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
รู้สึกแปลบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
kuchoma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
kesemutan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
チクチクする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
לדקור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
간지럽다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
झनझनाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
hormiguear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
pizzicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
formigar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
刺痛
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
mrowić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
поколювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
kribbeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
покалывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
tintelen
دیکشنری فارسی به هلندی